loading...
هواداران بارسا ومسی
mohamadnabavi بازدید : 73 یکشنبه 06 مرداد 1392 نظرات (0)

جراردو "تاتا" مارتینو به عنوان سرمربی بارسا به هواداران این تیم معرفی شد. در این مقاله سعی دارم ضمن آشنایی مختصر با وی، به شرح روش مربیگری او به عنوان یک بیلسیستا بپردازم. 

در انتظار تیکی تاتا؛ مارتینو شاگرد خلف بیلسا

خوراک فکری این مقاله از ستون جاناتان ویلسون در روزنامه گاردین و بلاگ I Like Football Me که به بررسی فوتبال آمریکای جنوبی می پردازد تامین شده است.

جراردو "تاتا" مارتینو به عنوان سرمربی بارسا به هواداران این تیم معرفی شد. در این مقاله سعی دارم ضمن آشنایی مختصر با وی، به شرح روش مربیگری او به عنوان یک بیلسیستا بپردازم. 

در انتظار تیکی تاتا؛ مارتینو شاگرد خلف بیلسا

خوراک فکری این مقاله از ستون جاناتان ویلسون در روزنامه گاردین و بلاگ I Like Football Me که به بررسی فوتبال آمریکای جنوبی می پردازد تامین شده است. برای شناخت تاتا باید به بیست و یک سال قبل برگردیم و بازیگر اصلی سکانس ما کسی نیست جز دیگر کاندیدای هدایت بارسلونا، مارچلو بیلسا، همان کسی که پپ گواردیولا پیش از پذیرفتن هدایت بارسا، ساعت ها با او درباره این امر و فلسفه فوتبال به گفتگو نشسته بود:


برای سه روز هیچ کس بیلسا را ندیده بود. او پس از شکست 6-0 تیمش، نیو ولز اولد بویز مقابل سن لورنزو در جام لیبرتادورس، خود را در اتاقش در هتل کنکوییستادور سانتا فه حبس کرده بود. نیوولز قهرمان آپرتورا سال 90-91 شده بود، با نمایش هایی جذاب و پر انرژی، اما ساق های خسته بازیکنان نیوولز اثر خود را در مسابقات کلاسورا نشان دادند و نیوولز به نتیجه درخوری نرسید. آن ها حتی در آپرتورا فصل بعد بدتر بودند. در تمامی سال 91، آن ها موفق به کسب 9 برد از 38 مسابقه شدند. کلاسورا با برد 2-0 آغاز گشت، اما شکست مفتحضانه مقابل سن لورنزو دوباره تردید ها را برانگیخت.

بیلسا درباره آن روز می گوید: "من خود را در اتاقم حبس کردم. چراغ ها را خاموش کردم، پرده ها را کشیدم و معنی واقعی عبارتی را که به سادگی به زبان می آوریم چشیدم: "می خواهم بمیرم!" اشک هایم سرازیر شد. نمی توانستم بفهم چه اتفاقی دور و برم در حال رخدادن است. به عنوان یک مربی و به عنوان یک هوادار زجر کشیدم."

بعد از تماس تلفنی اشک ریزان با همسرش اورا، بیلسا تصمیمش را گرفت؛ او فلسفه اش را رها نکرد، بلکه آن را شدید تر کرد. او بازیکنانش را جمع کرد و تصورش را با آن ها در میان گذاشت. "همچنان در شوک روانی بودم. شیوه جدیدی از درک تاکتیک های تیمی آن شب متولد شد. برای مدتی ذهنم مشغول ایده های جدیدی راجع به فردگرایی و نقش آن در تلاش جمعی بود، اما نتوانسته بودم آن را به دلیل تغییرات گسترده ای که در زمین بازی نیاز داشت عملی کنم. ما از شکست هایمان برای بازسازی بنیان بازیمان استفاده کردیم. آن اتفاق سخت به ما این اجازه را داد تا ایده اصلی را دوباره و به شکلی بهتر اجرا کنیم." و چنین بود که ورژن آمریکای لاتین تاکتیک آینده فوتبال شکل گرفت.

نیوولز آن هفته به تساوی 0-0 رسید اما انقلاب بیلسا کار خودش را کرد. نیوولز در کل رقابت های کلاسورای آن سال فقط یک بار باخت و در 7 بازی باقی مانده مرحله گروهی لیبرتادورس، به چهار برد و سه تساوی دست یافت. آن ها در یک چهارم نهایی دوباره به سن لورنزو رسیدند و این بار در مجموع 5-1 موفق به برد آن ها شدند. آن ها به فینال رسیدند و می توانستند به دابل دست یابند اما در آخرین منزل گاه، در ضربات پنالتی مغلوب سائو پائولو شدند. شکست در آخرین مرحله، تمی تکرار شونده برای بیلسا در بقیه دوران ورزشیش. بیلسا نیوولز را به مقصد اطلس ترک کرد اما اثر او چیزی نبود که به این سادگی از بین رود.

جراردو مارتینو بازیکنی کلیدی در آن تیم نیوولز بود، تیمی که بازیکنی همچون مائوریسیو پوچتینو، مربی ساوثهمپتن را هم به عنوان بازیکن در اختیار داشت. او بازیساز اصلی تیم بود و به گفته بیلسا بازیکنی بود که جوری می اندیشید که فراتر از زمان خویش بود.


اما مارتینو بیلسا نیست، او بسیار پراگماتیک تر از ال لوکو [مجنون، لقب بیلسا] است، اما شباهت های این استاد و شاگرد قابل انکار نیست، حتی از نظر پوشش هم مارتینو به مانند استاد خود کنار زمین قرار می گیرد.

 


مارتینو در سال 1998 پا به عرصه مربیگری گذاشت. موفق ترین دوران او قبل از بازگشت به نیوولز، در کشور پاراگوئه رقم خورد، او سه عنوان قهرمانی پاراگوئه با باشگاه لیبرتاد را در کارنامه دارد. او همچنین با تیم ملی پاراگوئه به جام جهانی 2010 رفت و هدایت این کشور را به عهده داشت. همچنین این تیم را به مقام نایب قهرمانی کوپا آمریکا 2011 رساند. او سپس به موطن خود بازگشت و به باشگاهی بازگشت که اسطوره آن بود، نیوولز اولد بویز. او نیوولزی که سال قبل به مقام 18 ام و 6 1م آپرتورا و کلاسورا رسیده بود را تحویل گرفت و آن ها را به تیمی هدفمند با سبکی جذاب تبدیل کرد. شاید آن ها به اندازه ای که باید و شاید گل به ثمر نمی رساندند، اما به پشتوانه پرسینگ شدید، دفاعی منسجم و پاس کاری منظم، فوتبالی زیبا را ارائه می دادند. اما مانند تیم های بیلسا، خستگی اثر خود را بر روی تیم تاتا گذاشت، آن ها رقابت اول را به ولز سارسفیلد واگذار کردند اما در رقابت نهایی با اختلاف سه امتیاز و با به ثمر رساندن 40 گل در 19 بازی، 12 گل بیشتر از هر حریف دیگری موفق به کسب عنوان قهرمانی شدند.


آن ها این فرصت را داشتند پس از سال 85 تبدیل به اولین تیم آرژانتینی شوند که موفق به کسب دوگانه شده است، اما رویاهای نیوولز در مرحله نیمه نهایی جام لیبرتادورس در ضربات پنالتی به دست یاران دینهو کبیر پاره شد.

پس تاتا سابقه مربیگری چندان درخشانی ندارد، اما بارسا ثابت کرده است چندان به سابقه نمی اندیشد؛ تنها تجربه فرانک رایکارد، سقوط اسپارتا روتردام برای اولین بار در تاریخشان بود، پپ گواردیولا هم تنها یک سال بر مسند بارسای بی نشسته بود، تیتو ویلانووا هم پالافروگل را به سقوط از دسته سه فوتبال اسپانیا رسانده بود.

و اما باید چه انتظاری از تاتا داشت؟ تیم نیوولز او بر مبنای پرسینگ شدید، انتقال همه جانبه نفرات و مانند تیم های بیلسا بر انتقال عمقی توپ استوار است. انتقال عمقی بیلسا بر این جمله استوار است که هر بازیکن صاحب توپ باید حداقل سه گزینه پاس رو به جلو داشته باشد. این انتقال عمقی، برخلاف تاکتیک از پا درآوردن حریف با مالکیت توپ پپ در بارساست. پس شاید باید درصد مالکیت توپ کمتری برای بارسا مارتینو قائل شویم. از انتقاداتی که به تیم او می شود، خستگی زیاد بازیکنان به دلیل پرسینگ شدید و در نتیجه بالا بودن آمار مصدومیت در تیم اوست. برای مثال در بازی نیوولز مقابل آل بویز در فصل گذشته، چهار بازیکن نیوولز به دلیل مصدومیت مجبور به ترک زمین شدند.

انتقاد دیگری که از تیم تاتا می شود، عدم وجود پلان بی است؛ انتقادی که از بارسای گواردیولا هم می شد. بیلسا دیدگاهی فلسفی نسبت به "نقشه جایگزین" دارد، به نظر او اگر نقشه جایگزین به اندازه کافی خوب است، پس باید نقشه اولیه باشد! و اگر شما به شیوه بازی خود اطمینان دارید نباید هیچ گاه آن را به خاطر کسب نتیجه تغییر دهید، نتایج در بلند مدت به دست خواهند آمد. اما شاگرد او بسیار نتیجه گراتر از اوست، نمایش های بسته پاراگوئه در جام جهانی به خوبی موید این نکته است.

تاتا به شدت به مدافعین کناری هجومی علاقه دارد، به شرط آن که قادر باشند وظایف دفاعی خود را نیز به خوبی انجام دهند. او به یک بازیساز از عقب هم به شدت عشق می ورزد، پس می توان سرخیو بوسکتس را تصور کرد که در جریان بازی به عقب تر آمده و در فاصله بین مدافعین به بازیسازی می پردازد و یا مدافعی تکنیکی همچون پیکه این وظیفه را به عهده گیرد.( همانطور که سانتیاگو ورجینی در نیوولز او این وظیفه را به عهده داشت که یک مدافع بود) سوال بزرگ حول نقش ژاوی در تیم او خواهد بود. تاتا علاقه دارد که دو هافبک سیستم 4-3-3 او بتوانند به موقع به محوطه جریمه اضافه شوند، اینیستا این وظیفه را به خوبی انجام می دهد اما گل زدن هیچ گاه از وظایف ژاوی نبوده است، با 33 سال سن، او شاید نتواند وظایف دفاعی و هجومی خود را به خوبی انجام دهد. لیکن باید صبر کرد و بارسای تاتا را به نظاره نشست.


تاتا هیچ گاه خارج از آمریکای جنوبی به مربیگری نپرداخته است و بار انتظارات هواداران بر شانه های او بسیار سنگین خواهد بود. باید دید این مرد اهل روساریو، با شاگرد روساریویی خود به چه نتیجه ای خواهد رسید. اما یک چیز روشن است، بازی هجومی در تار و پود این باشگاه تنیده شده است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما بهترین مربی جهان کیست
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4319
  • کل نظرات : 385
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 448
  • آی پی امروز : 110
  • آی پی دیروز : 88
  • بازدید امروز : 3,061
  • باردید دیروز : 260
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,061
  • بازدید ماه : 6,671
  • بازدید سال : 43,746
  • بازدید کلی : 603,748