گواردیولا خانه را ترک کرد ... چرا ؟

*جوزپ گواردیولا مربی افسانه ای بارسلونا...نعمتی بود که خدا فقط به ما داد.

*پسر سی و هفت ساله ی کچل بی ادعای بی حاشیه ی نسبتا کم رو،که کسی اعتماد چندانی هم به او نداشت.اما همه ی اسطوره ها بزرگ از مادر متولد نشدند و بزرگترین پادشاهان شمشیر به دست از شکم مادرشان بیرون نیامدند و بزرگترین فیلسوفان و دانشمندان وقت تولد کتابی در دست نداشتند.

*پپ آمده بود تاریخ را از نو بنویسد آن هم برای تیمی که حکم خانه اش را داشت.هیچ تیمی به جرات میگویم هیچ تیمی چنین مربی به چشم ندیده است.

کسی که زیر نگاه های شکاک تماشاگران به بارسلونا پیوست و یک لحظه از نگاه تیز بین و کنجکاو فوتبال دوستان خلاصی نداشت...اما پپ محو این نگاه ها نشد بار سنگین هدایت تیمی چون بارسلونا را به دوش کشید و تا جایی که نگاه های مشکوک دیروز را به نگاه های مشتاق امروز تبدیل کرد.

*و در مدتی کوتاه به موفقیت هایی رسید که تمام مربیان بزرگ دنیا با نام های دهان پر کن را به شگفتی واداشت و نام گواردیولا و بارسلونا به چالشی بزرگ برای جهان فوتبال تبدیل شد.

امپراطوری جدید در حال شکل گیری بود و هیچ مرزی توانایی ایستادن مقابلش را نداشت و هیچ حکومتی دست نیافتنی نمینمود.


*بارسلونا فلسفه ی فوتبالیش را به جهان دیکته میکرد و جهانیان،سردرگم،خط های کج و معوجی میکشیدند.

*"پسر سی و هفت ساله ی کچل بی ادعای بی حاشیه ی نسبتا کم رو"ی سال های پیش حاکم بلامنازع فوتبال جهان شده بود و فقط مانده بود مراسم تاج گذاریش را برگزار کند تا برای تمام عمر سلطه ی ظالمان را از روی زمین محو کند اما......
...
*سال 2012 بود،سالی که جهان انتظار فاجعه ای بزرگ را میکشید،نقاشی های تازه کشف شده ی بزرگترین پیشگوی جهان "نوستراداموس" همه را وحشت زده کرده بود و تفسیرهای وحشتناکی که کارشناسان از نوشته ها و نقاشی هایش میکردند خواب را از چشم همگان ربوده بود.

*سال 2012 تمام شد و هیچ اتفاقی هیچ جای جهان نیفتاد نه صلح به طور کامل از بین رفت و نه جنگ ها تمام شد...اما پیش بینی نوستراداموس درست از آب درآمد فاجعه ای بزرگ در یک نقطه از جهان رخ داد که تمام بخش های دیگر را تحت تاثیر قرار داد..."گواردیولا خانه را ترک کرد"

*پادشاه بلامنازع فوتبال جهان قلعه را ترک میکرد میان سیل اشک دوستداران مشتاقان و گوش به فرمانانش و قهقهه درباریان فرصت طلب...شیر ما نه پیر شده بود نه دندان هایش کند اما قلمروش را داشت بی صاحب رها میکرد و بدتر از همه اینکه یار غارش را چند ساعت بعد از گفتگوهای بی نتیجه اش به جای او به تخت می نشاندند.

*به راستی کسی دقیقا نمیداند چرا پپ گواردیولا رفت اما شواهدی هست که میشود با توجه به آنها به نتایج جالبی رسید.بگذارید از دلایل پیش پا افتاده شروع کنیم تا برسیم به دلایل بزرگتر.

*یک خبرنگار اسپانیایی-خبرنگار شبکه پونتوپلوتا -در کتابش مینویسد:"علت جدایی پپ از بارسلونا  نه خستگی بوده و نه روابط بدش با بازیکنان این تیم بلکه بیش از هر چیزدیگر حضور مورینیو  و جنجال هایی که برپا می کرده بوده است.هر بار اسم مورینیو می آمد حالت پپ عوض می شد و لحن حرف هایش تغییر می کرد.او دوست نداشت جنجال وجود داشته باشد و ترجیح می داد پیکارهایش با مادرید بازی های آسان و بی حاشیه باشند"

اما واقعا میشود به این دلیل استناد کرد؟ من که فکر نمیکنم،مورینیو چهره شناخته شده ای در تمام دنیاست و همه از جنجال های او آگاه هستند،بر عکس پپ تنها کسی بود که دم به تله مورینیو نمیداد و مورینیو ابدا روی او تاثیری نداشت و نتایجی که مقابل او بدست آورد دلایل قوی برای رد کردن این موضوع است
*دلیل دیگری که مطرح میشود "خستگی گواردیولا از فوتبال" است.

بارها مصاحبه های گواردیولا را در این باره خوانده ام.سال چهارم را اینقدر با تردید ماند که حتی امید به گرفتن یک جام هم نداشتم اما گواردیولا هیچوقت دست خالی نمی ماند.

گواردیولا سال های آخر میگفت که "در یک تیم بیشتر از سه یا چهار سال نمیشود ماند و انگیزه ای برای ادامه دادن نمی ماند و از اینکه هر روز که سر تمرین می آید افراد هیچ تغییری نکرده اند و همان هایی هستند که بوده اند احساس خستگی به آدم دست میدهد" و از "فرگوسن" و "آرسن ونگر" به عنوان دو استثنا یاد کرده بود.


*در حالت کلی این یک حرف درست است و اگر بخواهم کاملترش کنم تیمی که یک سال تمام جام های موجود را برد دیگر انگیزه اش برای ادامه دادن،کمتر و کمتر میشود و این مشکلی بود که گواردیولا و بارسلونا باید یک جوری از پسش بر می آمدند.

اما خیلی ها معتقدند گواردیولا مربی هوشمندی بوده است و اینقدر به بارسلونا علاقه داشته است که برای اینکه تیم وارد بحران نشود از اختلافاتی که درون تیم بوجود آمده چیزی به بیرون درز نکند حرف از خستگی و بی انگیزگی زده است،چرا که تکرار موفقیت ها یک احساس زیباتری دارد و به طبع هر تیمی با خصوصیات بارسلونا احساس مسئولیت بیشتری نسبت به قبل در قبال طرفدارانش احساس میکند.

*دلیل دیگری که برای رفتن پپ بیان میکنند "به بن بست رسیدن در زمینه فنی" است.تیکی تاکا انگار روز به روز کاراییش را بیش از پیش از دست میداد.تیم ها به سمت دفاع "گاس هیدینگی" -بخوانید دفاع اتوبوسی- روی آورده بودند و بارسلونا که هر بار با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکرد،سرعت تیمی اش هم پایین تر آمده بود و خیلی ها فاتحه تیکی تاکا را هم خوانده بودند.

اما در همین موقع هم گواردیولا دست به تغییرات تاکتیکی با توجه به بازیکنان موجودش زده بود و عصر تیکی تاکا به هیچ وجه به پایان نرسیده بود و نرسیده است.
*گواردیولا واقعا میتوانست این مشکلات را برطرف کند.تیکی تاکا هنوز هم جواب میدهد.باید سرعت و شادابی را به تیم برمیگرداند،سرعت پاسکاری ها به شدت افت کرده بود و به جای اینکه بیشتر رو به جلو باشد در عرض بود(اگر این مقاله زیاد طولانی نمیشد روش تیکی تاکا را کامل توضیح میدادم اما دارم سعی میکنم زیاد طولانی نشود که دوستان احساس خستگی نکنند) پپ میتوانست با بازگرداندن سرعت و خلاقیت به تیم و بالا بردن درصد صحیح بودن پاس ها،بارسلونا را به روزهای اوجش برگرداند.


*و اگر مدیریت باشگاه با او همکاری میکرد میتوانست با به خدمت گرفتن بازیکن های جدید در کنار بازیکنان اصلی تیم به کارایی هر چه بیشتر تیم و سبک بازیش بیفزاید.پپ گواردیولا به مربی ای معروف بود که همیشه میخواست بازیکنانش در اوج آمادگی باشند لازمه تیکی تاکا هم آمادگی بدنی و فکری بسیار بالای بازیکنان است اما گاهی بازیکنان هم آنطور که میخواست نبودند."دنی آلوز" در این باره میگوید:"ما در زمین آنطور که او میخواست واکنش نشان نمیدادیم و حالا خودمان را دلیل این جدایی میدانیم"

*اگر همه این ها را بپذیریم باز هم میشد بارسلونا را ساخت،میشد انگیزه را به تیم بازگرداند و میشد موفقیت ها را بار دیگر تکرار کرد.فقط باید یک عنصر میان تمام اعضای تیم از مربیان و کادر فنی و بازیکنان گرفته تا مدیریت باشگاه و هواداران بوجود می آمد و آن هم عنصر "همدلی"...چیزی که انگار هیچ جوره بوجود نیامد منهای هواداران....


*"مارکا" اگر چه یک روزنامه وابسته به رئال مادرید است اما به نکته ای اشاره میکند که برای پذیرفتن دلایل کلیپی که یکی از دوستان -بارسای عزیز- از "باشگاه خبرنگاران جوان" برایمان لینکش را گذاشته بود کمک میکند."مارکا" مینویسد:"در طول این چهار سال حوادثی در باشگاه (بارسلونا) رخ داده است که به مزاج مدیران باشگاه خوش نیامده است از جمله کنار گذاشتن بعضی از بازیکنان از ترکیب تیم..."
حالا اگر حوصله دارید از لینک روبرو دانلودش کنید و اگر نه متن آن را در اینجا گذاشته ام...(لینک کلیپ 1) (لینک کلیپ 2)
*در این دو کلیپ آمده است:"


"پپ گواردیولا موفق ترین مربی تاریخ بارسلونا جدایی خود را از این تیم اعلام کرد و تیتو جایگزین وی شد.رویدادی که به نوشته روزنامه های اسپانیایی سریع ترین جابه جایی تاریخ فوتبال بوده است. در نگاه اول همه چیز عادی به نظر می رسد، اما کمی دقت در مراسم خداحافظی پپ کافی است تا متوجه شویم در کنار چشم هایی که از رفتن او گریستند برخی هم بودند که چندان ناراحت به نظر نمیرسیدند،به خصوص این دو نفر...(اشاره به "پیکه" و "ساندرو راسل")
اما رفتن گواردیولا به همین سادگی هم نبود این را تحقیقات نشان میدهد،ماجرا از روی کار آمدن خوان لاپورتا، مدیر سابق بارسا در سال ۲۰۰۳ آغاز می شود. 

زمانی که او با کمک مدیر فعلی بارسا، ساندرو روسل، دوست دیروز و دشمن مصلحتی امروز بر صندلی ریاست کاتالان تکیه زد. تحقیقات نشان می دهد که مرد پشت پرده این گروه کسی نیست جز پینی زهاوی دلال بزرگ صهیونیست. این دوستی زمانی نمود پیدا می کند که لاپورتا برای مراسم عروسی دختر پینی صهیونیست به اراضی اشغالی سفر می کند، قراردادی می بندد و برای حفاظت دفتر خود از شرکت های امنیتی صهیونیست کمک می گیرد. در این میان از دیدار روسل و سفیر اسرائیل به راحتی نمی توان گذشت.


امضای زهاوی در بسیاری از انتقادات مشکوک دهه اخیر دیده می شود. از آوردن آبرامویچ به چلسی تا سپردن پورت موس به دست الکساندر گایداماک، پسر آرکادی، سیاستمدار رژیم اشغالگر قدس.

نکته دیگر اینکه دلال هر سه بازیکن مورد غضب پپ در بارسا زهاوی بوده است. 

نفر اول رونالدینهو، پپ در اولین اقدام جنجالی خود بر روی نام بهترین بازیکن وقت جهان خط کشید. بازیکن برزیلی به کمک آقای دلال به میلان رفت تا به آرزوهایش برسد. این اقدام پپ دقیقا چند روز بعد از این بود که رونالدینیو آرزوی پیروزی اسراییل بر لبنان را کرده بود.

نفر دوم زلاتان ابراهیمویچ "ستاره اینتر ایتالیا" که به آبی اناری پوشان پیوست، نیمکت نشین شد و روانه میلان گردیده وی در کتاب خاطرات خود نوشت: "به مدت ۶ ماه پپ با من صحبت نمی کرد و هر جا که می رفتم او از آنجا خارج می شد"،بسیاری معتقدند که دوستی زلاتان با زهاوی و تحمیل این بازیکن از سوی دلال صهیونیستی باعث سردی این رابطه شده است.

و نفر آخر جرارد پیکه . این بازیکن برای اثبات ارادت خود به لابی صهیونیست از هیچ کاری اهم از سفر به سرزمین های اشغالی و دیدار با شیون پرز دریغ نورزید و حتی اتهام کم کاری در مسابقات را از سوی هواداران بارسا به جان خرید تا ماسکوا جایگزین او شود. از طرف دیگر پپ با مضحک خواندن جریمه کانوته برای دفاع از فلسطین گفت:"اینکه کانوته برای ابراز نظرش در مورد کشتار مردم بی گناه جریمه شود کاری بسیار مضحک است. اظهاراتی که بازتاب گسترده ای را به همراه داشت. 

اوج اختلاف با مافیای صهیون از همین جا آغاز می شود، اما افکار عمومی پذیرای برکناری طی ۳ سال ۱۳ جام را به ارمغان آورده است نبود. فشارها افزایش می یابد. سفر تحمیلی پپ به بهانه حضور در یک کنسرت به سرزمین های اشغالی انجام میشود.درخواست او مبنی بر کمترین پوشش رسانه ای موجب خشم رسانه های صهیونیسم می شود.

این عامل در کنار رابطه خواننده مذکور با لابی صهیونیست می تواند قطعات پازل سردی رابطه پپ با لابی صهیونیست را تکمیل کند.پازلی که نتیجه آن بعدها میشود علت خداحافظی 24 ساعته پپ گواردیولا.

 فازهای پیچیده تر جریان وقتی آشکار می شود که بدانیم نام بانک لاکایخا، اسپانسر باشگاه بارسلونا با نام رژیم صهیونیستی عجین شده است. از سرمایه گذاری های عظیم تا فعالیت های تبلیغاتی.البته ماهیت صهیونیستی این بانک چندان هم پیچیده و محرمانه نبود چرا که چندی پیش بود که کار به جایی رسید که مدافعین حقوق فلسطین در مقابل یکی از شعبات این بانک در کاتالانیا تجمع می کنند و انزجار خود را از این روابط سیاه فریاد می زنند.

از دست دادن لالیگا با شکست در ال کلاسیکو و حذف از لیگ قهرمانان بهترین فرصت را برای مدیریت ایجاد کرد تا علیرغم شایستگی ها و افتخار آفرینی های پپ برای بارسلونا از او چشم پوشی شود .خبر جلسه رسمی گواردیولا و روسل انتشاری یابد و کمتر از ۲۴ ساعت بعد پروژه سریع ترین انتقال تاریخ به پایان یافته است. زمان بندی دقیق این پروژه اهمیت احتمال قهرمانی بارسا در جام حذفی را نیز از بین می برد..."

*این نکات شاید تکان دهنده ترین دلایل رفتن پپ گواردیولاست.شاید کمی تلویزیون ایران با توجه به ریشه ی اختلافات ما و اسراییل از مشاهدات انجام شده نتایج یک جانبه و تند گرفته باشد اما این ها هم دقیقا شبیه دیگر دلایل مطرح شده باید مورد توجه قرار بگیرند.

*دلال آن هم از نوع صهیونیستش،لابی آن هم از نوع صهیونیستش و اسپانسر آن هم از نوع صهیونیستش وحشتناکترین اتفاقی ست که میتواند برای یک تیم بیفتد.بازیکنان بزرگی چون کاکا هم از مردم غزه حمایت کرده بودند و می بینیم چندان روی خوشی هم به آنها نشان داده نشد.

*دو نکته رو لازم هست بگم:

1.در مورد گزارش بالا نظر شما ارجحیت دارد و شما میتوانید هر برداشتی در این باره داشته باشید...تاریخ ثابت کرده است خیر صهیونیست ها به هیچ کس و هیچ چیز نمیرسد.از انجام بزرگترین جنایات و  کثیف ترین اقدامات ابایی ندارند و نکته مهم این است نژاد پرست به تمام معنا هستند و برای مصلحت خودشان و سود خودشان حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند و همه کس و همه چیز را برای اینکه خودشان بمانند تا مرز نابودی ببرند یا به طور کامل نابود کنند.

2.گزارش بالا و نکته شماره یک باعث هجمه های زیاد از سوی طرفداران سایر تیم ها که از بارسلونا زخم خورده است شده است تا جایی که نام و اقدامات بارسلونا را زیر سوال میبرند و با چسباندن نام رژیم غاصب صهیونیست به نام بارسلونای کبیر سعی در خدشه دار کردن موقعیت بارسلونا در افکار عمومی را دارند.

اما نکته اینجاست که بزرگترین ضرر را بارسلونا کرده است و اگر کسی باید دادش بلند باشد ماییم...دلال است هر کسی میخواهد باشد،هر جا میخواهد باشد و هر نژاد و هر رنگ و هر آیینی میخواهد داشته باشد در تمام تیم های دنیا وجود دارد.در همین ایران خودمان دلال ها دارند خون تیم های ورزشی مان را می مکند.دلال فقط به فکر منفعت خودش است و بس.پس به صرف اینکه یک دلال یا لابی حالا از هر نوعش چه ایرانی اسما مسلمان چه یهودی صهیونیست در یک تیم بازیکنانی را جابجا میکند یا یک لابی برای یک تیم تصمیم گیری میکند نباید از آن تیم متنفر بود...

برعکس باید از آن لابی و مدیری که بر سر کار آمده ابراز انزجار کرد و این غده های سرطانی که در همه جا ریشه دوانده اند را کند و انداخت بیرون.در تمام دنیای مادی ما پول حرف اول و آخر را میزند و پول قدرت می آورد و قدرت،نفوذ...

به قول رپ خون کم کارمون(!!!) "هیچکس": "دلیل چرخش زمین نیست جاذبه/پوله زمینو میچرخونه جالبه"...بگذریم....پس به دوستان بارساییم توصیه میکنم که اسیر این مغالطه ها نشوید،همانطور که طرفداران استقلال و پرسپولیس با وجود اینکه میدانند دلال ها چکار ها که با تیمشان نمیکند،چه خیانت ها که صورت میگیرد و چه پول های بی حساب و کتاب که به جیب افراد ناشناس میرود و و و و...باز هم عاشق تیم محبوبشان هستند و خواستار "فوتبال پاک"...ما هم همینطوریم...دنبال فوتبال پاک،مدیریت لایق و کوتاه شدن دست نابکاران از تیم محبوبمان...در ضمن سایر تیم ها هم خیال نکنند وحی مُنزِل خدا هستند و سعی کنند به فکر تیم خودشان باشند ما وکیل وصی نمی خوایم...با تشکر!!!

*از دلایلی که باز میشود بیان کرد "رابطه نه چندان عمیق و گرم پپ و راسل یا بطور کلی پپ و مدیران بارسلونا"ست.گواردیولا بسیار آرام بود،کم حرف و بی حاشیه،با تمام اختلافاتی که با مدیران بارسا داشت هیچوقت مشکلات را با خود به بیرون باشگاه نمی آورد همیشه میخواست جوی آرام پیرامونش باشد و هواداران هم زیاد نگران نباشند.اما دیدیم که چطور مدیران بارسلونا در اولین فرصت عذرش را خواستند و هم بعد از رفتنش به بهانه یکبار رفتن پیش تیتو جنگ روانی علیه اش راه انداختند.

*پپ اگر میخواست تمام آنچه پیش آمده بود را فراموش کند،باز نگذاشتند.رابطه پپ بر اساس گفته ها با "لاپورتا" بسیار بهتر بود و لاپورتا هم دست او را در انتخاب بازیکنان و کارهای فنی تیم باز میگذاشت از سوی دیگر رابطه بسیار خوبش با "یوهان کرایوف" هم میتوانست بر اختلافات بیشتر با راسل دامن بزند.-هر چند لاپورتا هم بالا در کلیپ درباره ش گفته شد-

*میدانم خسته شده اید...سخنانم را همین جاها تمام کنم

*خیلی از دلایل نماندن جوزپ گواردیولا هنوز سر به مهر مانده و شاید تا اخر عمر ناگفته باقی بماند.شاید دلایل معمولی باعث رفتن پپ شد مانند خستگی،کم آوردن از نظر فنی شاید هم دلایل وحشتناکی چون نژاد پرستی و دلال بازی و لابی گری...اما هرچه بود پپ رفت و شاید هیچوقت مثل او کسی برای بارسلونا نیاید.

*من قلبا ناراحتم و دلم برایش همیشه تنگ میشود.امیدوارم که کسانی که با اون بد کردند به سزای اعمالشان برسند و امیدوارم پپ هر جا که هست موفق باشد و قلبش برای بارسا بتپد نه هیچ تیم دیگری و امیدوارم بارسلونا فقط راه خودش را برود و مثل تمام تاریخ "فراتر از یک باشگاه" بماند.