با همه بله با بارسلونا هم بله

فوتبال واژه ای که تقربا 75 درصد نهایی عمرم ان را شناختم.در تمام این مدت ان را فوتبال مینامیدم ولی کم کم معانی مختلفی از همان یک واژه برایم رنگ باز کرد.

ابتدا  به عنوان بچه ای 7-8 ساله فقط ان را میدیدم شاید حتی خیلی از قوانین را نمیدانستم چه داخل و چه خارج از زمین سبز.  از قیافه هرکی خوشم میومد طرف دار او و تیمش میشدم.

عاشق شوت از راه دور و حرکات نمایشی بودم و با خود میگفتم عجب ورزش باحالی و هر موقع فارغ از درس میشدم به تماشای ان میپرداختم . اما کمی بعد این جلوه از فوتبال پیشم رنگ باخت.

بزرگتر که شدم دیدم نخیر! این فراتر از یه ورزش با حاله . شبیه یک نوع صنعت شده(بر میگرده به سال های 1990 تا 2013 و امروز که نگاه کردن به فوتبال از منظر یک صنعت پولساز به اوج رسیده) بیشتر از ان خوشم اومد . تا وقتی که کثیفی ها و سیاهی های اقتصادی و فساد ها درونش را ندیده بودم از ان خوشم میامد.بزرگتر که شدم درک کردم این ورزش با حال تبدیل به یک سکو ی پرتاب برای برخی افراد با نفوذ و البته فاسد شده که دارند خود را یک میلیاردر تمام عیار میسازند و به من و شمایی که داری این مقاله رو میخونی فقط همون ورزش با حال و نشون میدن و به خورد منو تو میدن که نه هنوز هم این یه بازیه هیجان انگیزه(واقعا هم هست)ولی ما محو هیجان و فراز و نشیب هایش میشویم و فقط به اخبار تیم مورد علاقه خود میپردازیم.بدون اینکه بدونیم اون پشت چه خبره.

فوتبال!ورزشی که امروزه همه جا پخش شده اخبارش همه جا شنیده میشود و راجبش همه جا بحث میشود.علاقه ی مردم به فوتبال مهمترین عامل فعال شدن این فساد هاست.صحبت ها و  بحث ها راجب فوتبال در یک جمع خانوادگی،امروزه به جایی کشیده شده که به طور عمومی و بین الملی شاهد شرط بندی ها روی برد مساوی و یا باخت تیم ها و یا شرط بندی رو انتقال بازیکنان از تیم ها به تیم های دیگریم.کسانی که میدانند شما عاشق فوتبالی و از عشق شما به قوتبال سواستفاده میکنند طوری که خودتان هم خوشتان بیاید راضی باشد.(انصافا کی بدش میاد 4 تا بازی رو پیش بینی کنه یه پولی هم گیرش بیاد)اما بی خبر از اینکه دارند به فوتبال و تیم های پاک و سالم ان که شاید تیم مورد علاقه ی خودشما هم  باشد ضربه میزنند.مثل بارسا که تیم مورد علاقه ی من است.در اخر میگم چرا...........

تا قبل از ورود این سیاهی ها به فوتبال دلیلی نداشتم طرفدار یک تیم خاص باشم.از بازی هر تیمی که خوشم میومد طرفدارش بودم در عین حال که بارسلونا رو هم زیر نظر داشتم.اما بعد از ورود اینگونه بنگاه ها به فوتبال ناراحت شدم که دیدم ناپاکی های فوتبال به جایی کشیده که عده ای از ناکجا اباد پیدایشان شده و با راند خواری و دلال بازی یک مسابقه را میخرند نتیجه را تعین میکنند.سپس بین مردم شرط بندی راه میاندازد و مردم هم بی خبر از اینکه نتیجه قرار است برخلاف خیلی پیش بینی ها باشد چون از قبل خریده و تعین شده.پس میبینند عجب!تیم قوی تر از تیم دسته دومی بی نام و نشانی شکست میخورد ان هم با اختلاف زیاد.چیزی که پیش خود غیر ممکن میپنداشتند.شاید اگر تیمی بخواهد به تیم دیگر 20 گل بزند نتواند اما اگر تیمی بخواهد 20 گل از روی عمد بخورد خیلی راحت میتواند.پس خیلی هم غیر ممکن نیست.در نظر سنجی  شرکت میکنند و اندک اندک پول از دست میدهند همچنان که این اندک اندک تبدیل به دریایی خواهد شد و همه این دریا یکجا به جیب همان چند نفر میرود که با پولی به مراتب کمتر فقط یک بازی را خریدند و حالا100 برابر ان پول را دارند.این کار تکرار و تکرار میشود پول های بیشتر و بیشتری  به دست میاید و گروه های بزرگتر و بزرگتری تشکیل میشوند و این را  در ابعاد وسیع و وسیع تری انجام میدهند و کم کم پای بزرگان را به وسط این بازیه کثیف میکشند یا بزرگانی را از فوتبال پاک  بیرون میکنند و یا عده ای را تبدیل به بزرگانی میکنند که قرار است مدت ها حاکم فوتبال شوند و اینگونه فوتبال را میخورند.چگونه؟با سه حرف پ-و-ل.

روی هر چیز قیمت های نجومی میگذارند و سر انجام معادله را طوری رقم میزنند که نهایت سود را برایشان داشته باشد.(شخصا فکر میکنم خیلی از این نقل و  انتقالات گرون و جنجالی و البته سوخته و بی مصرف با اون قیمت ها از یه تیم به تیم دیگه به خاطر پولی که بخشی از اون هم قراره تو جیب این افراد بره.حالا یا از طریق هماهنگی با بازیکن و باشگاه مقصد یا هماهنگی بین دو باشگاه  مبدا و مقصد)

 

از جمله نام ها بزرگی که به این بازی کشیده شدند رمن ابراماویچ مالک شناخته شده ی باشگاه چلسی.شایعه هایی که پشت اوست اینجور بیان میکنند که ایشان با این جور افراد طوری قرار بست که در تعدای از بازی های اسان ببازد تا اینگونه 90 درصد شرط بندی غلط از اب دراید و مردم عادی پولشان به جیب مافیا و البته بخشی هم به جیب باشگاه چلسی برود و اینگونه چلسی باشگاه میلیاردر شد و دارید میبینید دیگه.(البته اهمیت این موضوع فقط در حد یه شایعه قدیمیه که منم همین قدر بهش اهمیت میدم شما اینجوری باورش کنید فقط خیال کنید امکان این اتفاق وجود داره ولی هنوز تثبیت نشده).از جمله شایعه های دیگه مربوط به باشگاه خوب یوونتوسه که ظاهرا حقیقت دربارش مشخص شده یا بهتربگم بعضی ها حقیقت را  براش مشخص کردن.

این داستان (که بازهم با چاشنی شایعه هست ولی خیلی محتمله منم تا حدی باورش دارم شمام با کمی تحقیق میتونید حقیقت و پیدا کنید)بر مییگرده به سال های 2004 الی 2007 زمانی که باشگاه یونتوس مثل رئال مادرید اما در نقطه ای دیگه از دنیا داشت اوج میگرفت(به رئال هم میرسیم)بعد از برد های طولانی و خوبش و با وجود بازیکنان با کیفیت کم کم داشت توجه مردم و روی  خودش و به خصوص برد هاش معتوف میکرد.مردم هم به اون اعتماد کردن و محور شرطبندی هاشون رو به سمتش چرخوندن.همانطور که میدونید اگه یه مدت طولانی پیش بینی های مردم  درست باشه این افراد (مافیا) ضرر های وحشتناکی میکنند .بنابراین به یوونتوس پیشنهاد پول دادن در عوض اینکه یه مدت ببازه که پیش بینی ها غلط از اب در بیاد تا ضرر ها جبران شه ولی یونتوس زیر بار نرفت.بهش اولتیماتم دادن و یونتوس کار خودشو کرد.پس اونم ناچار شدن در فدراسیون فوتبال ایتالیا بر علیهش مدرک سازی کنن و اونو فرستادن دسته دو و اسم باشگاه و برای مدتی از لیست شرطبندی ها حذف کرد(چون واضح  بود که میتونست تیم های دسته دو ایتالیا رو ببره ولی اگه تو سری ا میموند مجبور بودن به مردم جواب بدن که چرا بی دلیل اسم باشگاه به این عظمت  رو از لیست ها و جدول ها پاک کردن و سوءنیتشون برا مردم روشن میشد پس اینکار رو کردن که بهانه ای داشته باشن.اینم بگم که پول خوبی گیر فدارسیون فوتبال ایتالیا اومد که کثافت بازیهاشونو ادامه بدن) ولی جالبه بیشتر دودش به چشم خود روسای فوتبال ایتالیا رفت.چون بعد ها حقه بازی هاشون رو شد.

حالا برسیم به رئال مادرید.


با تمام نفرتم از این تیم رئال از این یه نظر سالمه.یعنی خیلی با این افراد سرو کار نداره و پولشو از پادشاهی اسپانیا و از دولت میاره که همه جانبه باهاشن.اما اخیرا به دلیل اوضاع بد اقتصاد اسپانیا شایعه همکاری با این سازمان ها به رئال هم رسیده.

به هر حال همه میدونیم رئال در طی سال ها وسطی دهه اول قرن 21 قویترین بود.بهترین بازیکنا رو داشت و داشت همچنان میخرید.ولی انتظارات رو خیلی،براورده نکرد تا حدی که بیشتر به خاطر بازیکنان محبوب تیم مردم طرفدار تیم شدن نه صرفا خود باشگاه رئال مادرید.سیاست هایی که رئال در پیش گرفت طوری بود که یا عاشق این تیم میشدی و یا ازش نفرت داشتی.اما قدرتش بر کسی پوشیده نبود ولی سوال اینجاست چرا تیمی که لقب کهکشانی رو یدک میکشه نمیتونه 11 سال به فینال لیگ قهرمانان اروپا برسه و اکثر قهرمانی های لالیگا رو به بارسلونا و والنسیا ببازه.

باشگاهی مثل رئال کافیه به بازیکناش نگاه کنی تا بفهمی این تیم راحت 90 درصد بازیا رو میبره.ولی هرگز قهرمان نمیشه.اما الان که ضعیفترن نسبت به قبل دارن بهتر کار میکنن.مافیای فوتبال هم با نگاه کردن به ترکیب رئالوحشت کردن و میدونستن این رئال که همه بازی ها رو میبره کازه کوزشون رو به هم میریزه(تنها جایی که از رئالخوشم اومد همینجاست که حال این ادما رو گرفت) تصمیم و سیاست اونا این بود که بذارن رئال خوب بازی کنه ولی هرگز قهرمان نشه.و هر از چندی بازی  ها رو ببازه.نمیدونم چرا شاید به خاطر شرایط بد اقتصاد اسپانیا بود که رئالدیگه اون حامی همیشگی رو نداشت و تا حدی زیر بار رفت و تا حدی نرفت.

اما اینتر


در سال های 98 تا 2002 اینتر و میلان قدرت های اروپا بودن.میلان که از سال های دور تر شرایط حال حاضر بارسا و بایرن رو داشت.اینتر هم که از قدرت های اروپا بود و مهمتر از همه باشگاه پاک و دور از فساد بود ولی متاسفانه به اتش فساد مالی ایتالیا و فوتبال ناپاکش سوخت و فرو رفت.میلان هم احتمالا به دلیل اختلاف نظر سرانش با این ادم ها دچار افت شد ولی ظاهرا دوباره برگشت و در یک دوره توانست نایب قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود.

اینا همه مثال هایی بود از زشتی ها و کثیفی های این فوتبال که متاسفانه به کشور ما هم رسیده اما از انجا که ایران معمولا از همه چیز عقب هست این مورد هم دیر تر به مارسید ولی اینبار ای کاش نمیرسید.

 بارسلونا

باشگاهی که در گذشته ای ده یا یازده ساله فقط به خاطر بازی های خوبش دوستش داشتم .عاشقش نبودم.فقط دوستش داشتم.چون بودند تیم های دیگری که انها هم خوب بازی میکردند و فرقی از این نظر با تیم محبوب حال حاضر ما نداشتند.

اما وقتی فرق این باشگاه را با سایر تیم ها دیدم فهمیدم که چرا این همه انسان روی زمین به ان عشق میورزند.

بارسایی که شعارش فراتر از یک باشگاه است.شعاری که همه ی ابعاد مثبت و بی شمار باشگاه را در خود جای میدهد.شاید این جمله بهترین منحصر به فرد ترین جمله برای وصف خوبی های بارسا باشد.جمله دیگری به این کوتاهی پیدا نمیشود که به این کاملی تیم را بیان کند.شاید در غیر این صورت مجبور باشیم صفحه ها و جلد ها کتاب بنویسیم.

من دریافتم بارسا فرقی بزرگ با سایر باشگاه ها دارد.

"تن به کثیفی های فوتبال نمیدهد راه پاک خودش را ادامه میدهد"

به این دلیل شیفته ی ان شدم و انقدر دنبالش کردم تا مسایل دیگر در موردش را فهمیدم ولی همه ان هارا جزیی میدانم.

برای من پاکی باشگاه مهم بود که مرا جذب خود کرد بعد از ان دنبال  مسایلی جزیی چون بازی خوب تیم یا مسی رفتم.

این تیم اخیرا در 4 یا 5 سال پیش به نوعی به مبارزه با سیاهی های فوتبل پرداخت.در بدو ورود پپ،فرد گمنامی که با کمترین مبلغ ممکن به بارسا امد و بیشترین بازده ممکن را داشت و انگشت همه را به دهان برد.

میدانید هر چه پول کمتری در این فوتبال صرف شود به ضرر مافیفای فوتبال است.حالا چه برسد به اینکه فردی با کمترین مبلغ به تیم امده و گرانترین مربی یا بازیکن شود.این یک هشداربرای انها بود.اولین ضربه را باشگاه اینگونه به دیو فوتبال زد.شاید حتی بعد از این هم کسی فکر نمیکرد فردی گمنام با این قیمت بتواند عظمت بارسا را تحمل کند و موفق شود.ولی هنگامی پپ این کار را کرد ضربه محکمتری را از جانب خود و باشگاه به سران پشت پرده فوتبال زد.پپ گواردیولا در کمترین مدت محبوب ترین فرد شد.(دقت کنید همه "ترین" ها به نفعشه.کمترین قیمت بیشترین بازده محبوب ترین فرد و ....) رکورد ها را به کمک مسی و بارسلونا شکست.همه تیم ها را شکست داد.و خشم رفقای پشت پرده را در اورد.در طی 4 سال موفقیتی بی نظیر کسب کردچه در راه بارسا و چه در راه مبارزه فساد فوتبال.طرفدارانی بیشمار کسب کرد و عده ای را بران داشت تا انتقام بگیرندو اولین گام انها راسل بود.انها یواش یواش راسلی را وارد ماجرا کردند که با گواردیولا مشکل داشت.کسی نامش را در ارتباط با اسراییل یا فساد مالی در برزیل میشنویم.او عرصه را بر گواردیولا تنگ و تنگ تر کرد تا او را مجبور به رفتن کند و اینگونه دستورات مافوق های خود را انجام داد لاپورتا را بیرون کرد و خودش هم به یه پستی رسید.(شاید پپ حالا رفته بایرن که بایرنی ها  هواشو داشته باشند تا بتونه انتقام بگیره از راسل و افراد با لاتر. چون خود بایرن هم یه جورایی در شرایط 4 سال پیش بارساست).

بله اینجور ی بود که از بارسایی که مدت 4 سال تمام معادلات و شرط بندی هاشونو به هم زد انتقام گرفتند.بی شک این سخت ترین پروژشون بود.ولی سود هایی هم کردند. توانستند روش قدیمی را کنارگذاشته و با راه حل دیگری بتوانند عامل شکست تیم هارا فراهم کنند.ان ها راسل را فرستادند مرکز بارسا که پپ را که عامل اصلی موفقیت بارسا و صد البته ضرر و زیان خودشان است را کنار بزند و دستوراتشان را اجرا کند.ان ها مستقیما باعث باخت تیم ما نشدن بلکه عامل برد ما رو حذف کردن تا ما ببازیم.اینجوری هم خودشون سود بردند و هم انتقام ضررر هایی که بارسا بهشون زد را گرفتند. اما بارسا باشگاه قوی  و با ثباتیه و اونقدرا هم زورشون به بارسا نرسید و باشگاه کار خودشو کرد میبینید که الان هم قهرمانی هایی رو به دست اورده.

اینارو گفتم که انقدر نگران نباشید.سر بارسا هم بلایی اومد که سر بقیه تیم های با اصل النصب اومد. بارسا خودش افت نکرده .مجبورش کردن.اگه قرار باشه به اوج برگرده کافیه عوامل فساد رو خارج کنه و سیاست هاشو پی بگیره اگر این جور ادم ها بذارند و بارسا رو به سرنوشت تیم های دیگه دچار نکنند.

برا همینه که مییگم"با همه بله با بارسا هم بله"

راسل همه چیو بهم زد از تبلیغات یونسف بگیر که بعد از اومدن اون تغیر کرد و حامی این عربا شد تا خود گواردیولا.

دیگه خودتون فهمیدین چی میخوام بگم چون موضوع خیلی زیاده.

در اخر هم از اقا ایمان و بارسا نیوزش تشکر میکنم و از شما بابت وقتی که گذاشتی و به اندازه خوندن این مقاله ما رو تحمل کردید.